
چشم اندازی به جهان امروز کاریکاتور / نوشته: رونالد سیرل
تبریز تونز به نقل از هنر مقاومت :
نوشته: رونالد سیرل
ترجمه: حمید شکری خانقاه
برآنیم بدون حاشیه پردازی و یادآوری تاریخچه کاریکاتور، با یاد کرد نمونه هایی، دریچه ای به جهان گسترده کاریکاتور بگشاییم، جهانی که موجودات آن تعجب همگان را برانگیخته اند. نخستین پژوهشهایی که در این زمینه صورت گرفت است، توجه ما را به این نکته جلب می کند که کاریکاتور طرز بیانی نیست که خود را تنها به گزارش و بازنمود منحصر سازد. کاریکاتور در طول زمان متناسب با خواسته های گوناگون قلمروهای متفاوتی در بر گرفته است.
در ابتدا ابزاری به حساب می آمد که به گونه ای رسا زشتیها را جستجو می کرد. پس از اینکه قوانین و اصول زیباشناختی دستخوش تغییر ودگرگونی شد و «زیبایی صرف» برتری خود را که به منزله یک آرمان تصور میشد از دست داد، کارکرد ویژه کاریکاتور نیز که در تکاپوی «نازیبا» بود، از میان برافکنده شد. اما امروزه نیز کاریکاتور در پی نمایاندن «زشتی» کار خود را از سر گرفته است که البته با چاشنی زیباشناسی عجیبی همراه است.
بنابراین آیا هنوز هم میتوان مرزهایی برای جهان کاریکاتور ترسیم کرد.
از سوی دیگر پیوند میان «واقعیت و کاریکاتور» متقابلا دگرگون شده، در آن اغراق می گرد. اما امرز کاریکاتور بیشتر بازی آزادی به شمار می آید که مستقیما از واقعیت دل کنده است. و اینجاست که میتوانیم سخن مالرو را این گونه وارونه کنیم: «... کاریکاتور به یک بازی تبدیل می شود...»
این واگذاری و فروگذاشت عمیق واقعیت از سوی کاریکاتور که به سود بهره برداری از قوه تخیل تمام شده است، آنگاه بهتر درک می شود که بدانیم وسایل ارتباط جمعی مدرن مانند سینما، تلویزیون و عکس تا چه اندازه کاریکاتور را از نقش اصلی خود که همانا ابزاری آموزشی از طریق شوخی و سرگرمی به حساب می آید، منحرف کرده است. ولی آیا کاریکاتور که در رویدادهای روزانه ریشه دوانده است، میتواند در لحظات آخری که این رویدادها نیز به پایان می رسند، اظهار وجود کند. در این مورد، میتوان شک کرد، چرا که تجزیه و تحلیل انتقادی مسایل جهان با ابزار استهزا و طنز هنوز امروز مفهوم واقعی خود را حفظ کرده است. و نقاشان کنونی نیز قدرت فوقالعاده ای در اختراع وسایل جدید، تفحص و وارسی مسائل دارند. تغییر شکلها (دگرگونیها) و بدبختی های توده مردم، پیشرفتهای روزافزون و فراگیر صنعت، لطمه به «کیفیت زندگی»، که تهاجم به آن هم روزه و پیوسته صورت میگیرد، و مسائل دیگری که در این پهنه نمی گنجد، همه و هم اموری هستند که درک آنها به طرح خیالی آنها کمک میکند. بسیاری از این نقاشان با استفاده از به کارگیری بی مفهومی، نامعقولی تفاوتهای نابهنجار و مضحک بخوبی تصویرگر دنیایی هستند که به قول آندره فرانسوا و توضیحی از مالرو، خود نیز به کاریکاتور مبدل شده است.
هر از چندی کاریکاتوریست شیوه بیان – یا چاره و گریزگاه، خود را در بازی خطوط و یا در بررسی گرافیک محض باز مییابد. با اینهمه اختیار و انتخاب در این شرایط نیز شالوده کار محسوب میشود. مطمئنا بررسی محض گرافیک به شیوه ای از سر گرفته میشود که ما اغلب و در طول سال سالیان خود را با آن سازگار دیده ایم. اما طنز و ریشخند به شیوه گرافیک محض به نظر ما یکی از پیروزیهای بزرگ قرن حاضر محسوب میشود که به طور قابل توجهی قلمرو کاریکاتور را توسعه داده و زینت بخش راه آن بوده است.
خطها، سطحها و حتی کادر عناصری هستند که نقاش از آنها به عنوان عناصر اصلی استهزا و ریشخند بهره می گیرد. به این وسیله زبان رمزی و اشارهای اعجب برانگیز و معنی داری پدید آمده است که به طور کلی به کلمات معنی اضافی می بخشد. پایه های این زبان سازگار بر چشم اندازهای چشم نواز، معانی دوگانه، (ایهام)، شباهتهاو تغییر ناخودآگاه انسان داده است. بازیهای تصویری و خیالی آمیخته با شوخی که از اعماق «من» پدیدار گشته اند، بن مایه دنیای کاریکاتور امروز را تشکیل میدهد. این بازیهای تصویری همچنین به قلمروهای خیال، وهم و گاهی کابوس راه پیدا کرده اند و نقاشان و شاعران سورئالیستی را باید بحق ساحران و جادوگران این قلمروها دانست.
انتقال مفاهیم به زبان طنز و ریشخند در قالب تصاویر و معانی ایهام برانگیز به همراه نشانه های اختصاری که ویژه و بایسته این زبان هستند، تنها به یاری درک روانشناختی بی واسطه ای میسر می گردد. شکل های بیشماری که این نوع ریشخند به خود اختصاص داده است، ابتکار ویژه خواننده یا بیننده را برای درک آن طلب میکند و این امر کارایی این هنر در برپایی هنرکده ها و مجامع هنری و توانایی دوام بخشیدن به آنها را، همچون دیگر هنرهای امروزی، به نمایش می گذارد. با این حال آیا کاریکاتور کارکرد جدیدی را در یادگیری و آموزش راه و رسم چگونه دیدن فراهم ساخته است؟ در پاسخ میتوان گفت که زبان توانای این هنر درک ذهنی و تصویری را می پالاید و طنز آن نیز بازتاب اندیشه به شمار میآید.
بر پایه آنچه گذشت، درباره کارکرد کاریکاتور به تعبیری ساده تر میتوان گفت که این هنر طرز بیانی است که میخواهد آنچه را متفاوت، خصوصی و فوق العاده است، جستجو کند و برای رسیدن به این هدف از اغراق، بزرگنمایی یا کوچکنمایی و ابداع مطلق یا دوباره سازی حقیقت مدد میگیرد تا بتواند بدین وسیله واقعیت یا حقیقتی که در خور اینها هستند، را در برابر چشمان ما مجسم سازد.
سرانجام می خواهیم این مطلب را روشن سازیم که نقاشی های طنزآمیز و شوخ طبعانه به شکستن عادتهای اندیشه ای و بینش متحجر کمک می کند. این نوع نقاشی با برانگیختن خنده و ایجاد تفکر در ما تناقضات و اختلافاتی که خودمان در اطراف خود ایجاد کرده ایم را برایمان روشن می کند؛ تناقضاتی که ما از از آنها رنج میبریم. و استهزا و شوخی به ما امکان میدهد تا بتوانیم پشت ماسکها را آنچنان که هستیم، ببینیم. برای نتیجه گیری اگر نتوانیم به توصیف جامع و مانعی دست بیابیم، میتوانیم همراه با الکساندر بگوییم: «طرفداران تصنیف و تشریح به جهنم بروند! زرنگ کسی است که بتواند بگوید کاریکاتور از کجا شروع شده، به کجا پایان می پذیرد.» یا اینکه هم صدا با آندره برتون اعلام کنیم: "تنها یک شوخی هوشمندانه است که با خندیدن از بین نمیرود و نیستی شاملش نمیشود."
