نظرسنجی
≡ آیا به نظر شما کارتونیست ها در قبال جامعه وظیفه خود را انجام داده اند ؟



روز جهانی کارتونیست ها
انتقاد و انتقادپذیری از نگاه اسلام- بخش دوم
کد مطلب: 1000206 تعداد بازدید: 1930 تاریخ انتشار: 1393/08/26 13:18
چاپ خبر
ارسال
آداب انتقاد، منتقِد و منتَقد الف. انتقاد با عمل نيك همراه باشد: كسي كه ديگران را پند مي دهد، اما خودش اهل عمل به گفته هايش نيست، سخنش اثري در شخص مقابل ندارد. امام علي عليه السلام فرمود: «اِسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ وَاعِظٍ مُتَّعِظ ِ وَ اقْبَلُوا نَصِيحَة ناصِحٍ مُتَّعِظٍ؛ از فروغ واعظ و پند دهنده اي كه خود، پندپذير است، روشنايي برگيريد و نصيحت نصيحتگر موعظه پذير را پذيرا باشيد!» اين سخن، هم به پندپذيري اشاره دارد، هم به شيوه موءثر وعظ و نصيحت و انتقاد.

 

انتقاد و انتقادپذیری از نگاه اسلام ( بخش دوم )

---------------------------------------------------------------------------------

عسکری اسلام پور

تبریز تونز

منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره88 .

 

 

 

آداب انتقاد، منتقِد و منتَقد
الف. انتقاد با عمل نيك همراه باشد: كسي كه ديگران را پند مي دهد، اما خودش اهل عمل به گفته هايش نيست، سخنش اثري در شخص مقابل ندارد. امام علي عليه السلام فرمود: «اِسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ وَاعِظٍ مُتَّعِظ ِ وَ اقْبَلُوا نَصِيحَة ناصِحٍ مُتَّعِظٍ؛ از فروغ واعظ و پند دهنده اي كه خود، پندپذير است، روشنايي برگيريد و نصيحت نصيحتگر موعظه پذير را پذيرا باشيد!»
اين سخن، هم به پندپذيري اشاره دارد، هم به شيوه موءثر وعظ و نصيحت و انتقاد.

ب. انتقاد، سالم و اصلاحگرانه باشد: نكته درخور توجه در فرهنگ نقد، رعايت آداب و ويژگيهايي است كه انتقاد را به دو بخش انتقاد سازنده و يا ويرانگر تقسيم مي كند. انتقادهاي برخاسته از حسدها و غرض ورزيها و...، نه تنها مشكلي را حل نمي كند، بلكه وضع را بدتر مي سازد؛ زيرا انسان كينه توز نمي تواند به انتقاد درست دست يابد. «النَّصِيحَةُ مِنَ الْحَاسِدِ مُحالٌ؛ نصيحت و خيرخواهي از حسود، محال است.» از اين رو، بسياري از نقدهاي وي انتقام است.
هدف از انتقاد، تنها برشمردن عيبها و كاستيها نيست، بلكه پيدا كردن راههاي درمان براي دردهاي موجود و رهايي از بحران و آشفتگي و نابساماني نيز هست.
در انتقاد سالم، عالَم محضر خداست و انسانها همه آفريده هاي او. كاستيها و ضعفها، با توجه به اين بينش، به گونه اي مطرح مي شوند كه ناسازگار با آن حضور نباشد. انتقام گرفتن خويي است حيواني، در برابر انتقاد سالم.
انتقاد، غير از انتقام جويي است. اگر ديو كينه توزي به جاي مهرورزي و مهرباني بنشيند، پرده اي تار در پيش چشم آدمي مي كشد كه بين او و حقيقت و واقعيت، فرسنگها فاصله مي اندازد و در نتيجه، نگاه او نگاهي دشمنانه و حركتهاي او هم حركتهاي براندازي خواهد شد.
اگر نقد و انتقاد به درگيري و دشمني ـ و به قول معروف، مچ گيري و رو كم كني ـ و انتقام جويي منجر شود، نه تنها مشكلي گشوده نخواهد شد، بلكه بر مشكلها افزوده مي شود.
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «إِيَّاكُمْ وَ الْمِراءَ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهُما يُمْرِضانِ الْقُلُوبَ عَلَي الْإِخْوانِ وَ يَنْبُتُ عَلَيْهِمَا النِّفاقَ؛
از بگو مگوهاي بي حاصل و دشمنيها بپرهيزيد! زيرا اين دو مايه بيماري دلها و زمينه ساز نفاق در ميان موءمنان است.»
پرخاشگري و پريدن به يكديگر و به كار گرفتن عبارتها و تعبيرهاي نيشدار و كينه توزانه، بذر بدبيني و بدخواهي را در جامعه مي افشاند و نتيجه اي جز تشنج و سلب آرامش و آسايش به دنبال ندارد.
امام علي عليه السلام مي فرمايد: «لا سُؤْدَدَ مَعَ انْتِقامٍ؛ بزرگواري و آقايي از راه انتقام به دست نمي آيد.»
كسي كه به بهانه انتقاد مي خواهد انتقام شخصي و يا گروهي خود را از ديگران بگيرد، داراي روحيه خود كم بيني و حقارت نفس گرديده است كه شفاي خاطر خود را در تخريب ديگران مي بيند. از اين رو، هيچ گاه نمي تواند گام اصلاحي بردارد و سخن مصلحانه و خيرخواهانه بر زبان و قلم خودجاري سازد. ناقد مبتلاي به اين درد، نمي تواند نسخه شفابخش بپيچد و بايد به او گفت: يك قدم بر خويشتن نِه و آن دگر در كوي دوست.
نقد بايد به گونه اي باشد كه شخصيت و منزلت افراد تحقير نشود. در مورد رسول اكرم صلي الله عليه و آله آمده است كه: «اِذا بَلَغَهُ عَنِ الرَّجُلِ شَيْ ءٌ لَمْ يَقُلْ ما بالَ فِلانٌ وَ لكِنْ يَقُولُ ما بالَ اَقْوامٌ يَقُولُونَ حَتَّي لا يَفْضَحْ اَحَدا؛ هنگامي كه به آن حضرت خبر مي رسيد كه فلاني عملي خلاف انجام داده، [در مقام انتقاد با حضور مردم از آن شخص نام نمي برد و به آبروي او لطمه نمي زد و] نمي فرمود: چرا فلاني چنين كرده؟ بلكه مي فرمود: چرا كساني چنين مي گويند [و چنين مي كنند]؟ تا كسي رسوا نشود.»

ج. زمان و مكان در نقد رعايت شود: نقّادي و سره از ناسره شناسي، فنّ و هنري است كه در هر زمان و مكان شيوه و روش ويژه اي مي طلبد. چه بسا در برهه اي از زمان، سخني را به عنوان انتقاد بتوان گفت كه همان سخن در شرايط ديگر روا نباشد. گاه ناقدي از روي اخلاص، فرد و يا گروه و يا حاكم را به نقد مي كشد كه دشمن از آن، به سود خود و به زيان جامعه اسلامي بهره مي برد و از سخن حق بهره برداري تبليغاتي عليه زمامداران و نظام اسلامي مي كند. از اين جهت، توجه به زمان و شناخت زمينه ها در طرح مسائل انتقادي نقش كليدي و سرنوشت ساز دارد. د. نقد صميمي و خصوصي باشد: روح حاكم بر جامعه ديني، روح برادري و حرمت و آبرومندي است. همگان در حفظ و پاسداشت آبرو و شرف يكديگر مي كوشند. آبرو و شرف فردي و اجتماعي افراد در امان است بايد نگه داشته شود. آنچه به شخصيت شهروندان صدمه مي زند و بي حرمتي به شمار مي رود، در جامعه ديني وجود ندارد. در پيدا و پنهان، حريمهاي قانوني و ايماني موءمنان محترم شمرده مي شود. اين اصل اصيل، بيانگر اين است كه انتقادها نيز در چنين فضايي بايد به گونه اي باشد كه آبروي مؤمني زير سوءال نرود و موقعيت مدير و مسئولي به ناحق دچار تزلزل نگردد. شايسته است شيوه و روش برخورد با كاستيها و كژيها، به گونه اي گزينش شود كه با اين اصل اساسي، ناسازگاري نداشته باشد. امام علي عليه السلام مي فرمايد: «اَلنُّصْحُ بَيْنَ الْمَلَأِ تَقْرِيعٌ؛ نصيحت و خيرخواهي آشكارا و علني نوعي سركوب به شمار مي رود.»
اگر انسان بتواند عيب و كاستي كسي را به گونه اي مطرح كند كه جايگاه اجتماعي و حيثيت حقوقي و حقيقي او خدشه دار نشود، بايد چنين كند و هرگز افشاگري و در بوق و كرنا دميدن، پسنديده نيست. گرهي كه به آرامي و نرمي و با دست گشوده مي شود، چرا با سر و صدا و با دندان بگشائيم! در آموزه هاي علوي آمده است: «هر كه به مسلماني سخني بگويد و مقصودش بردن آبروي وي باشد، خداوند او را در لجنزار دوزخ زنداني كند تا از آنچه گفته، عذري آورد.» امام خميني رحمه الله با الهام از اين آموزه ها، همواره سفارش مي كرد: «در انتقادها مواظب باشيد با حيثيت و آبروي كسي بازي نكنيد و كسي را از موقعيت و مسئوليتي كه دارد؛ فرو نيفكنيد. انتقاد آزاد است، به اندازه اي كه نخواهند كسي را خفيف كنند يا يك گروهي را خفيف كنند و از صحنه خارج كنند. انتقادات براي اصلاح امور لازم است.»
اگر كسي خداي ناخواسته براي استوارسازي موقعيت اجتماعي خويش، به ويرانگري ديگران بپردازد و با اشاره و يا با بيان روشن، سبب فرو افتادن ديگران از جايگاه اجتماعي خود به ناحق گردد، دچار آفت اخلاقي بزرگي شده است كه به آساني قابل گذشت و جبران نيست. درهم شكستن جايگاه اجتماعي افراد، كاري نيست كه با توبه و طلب بخشش قابل جبران باشد. كسي كه به وسيله قلم مسموم و زهرآگين نويسنده اي و يا با زبان نيشدار گوينده اي، خوار مي گردد و در ديد جامعه و مردم جايگاه پست و گاه خيانتكار و خلافكار پيدا مي كند، به آساني نمي تواند نگاههاي سرزنش آلود و بدبين را از خود برگرداند و ذهنيتها را دگرگون سازد و جايگاه ويژه خود را بيابد و اين گناهي است بس بزرگ.
بنابراين، نقد و تذكر هر چه صميمي تر و خودماني تر و در خلوت و بدون آبروريزي و هتك حيثيت باشد هم مؤثرتر و هم از كينه توزي و كينه افروزي و لجاجت، دورتر است و افزون بر آن، مخرب نيست و ترور شخصيتي فردي را به دنبال ندارد.
گاهي نقادي آشكار و پند و تذكر در حضور ديگران، اثر منفي دارد و شخصيت فرد نقد شونده را خرد مي كند و او را به عكس العمل وا مي دارد.

ه . انتقاد خيرخواهانه باشد: واژه «نصيحت» به معناي خيرخواه و از ريشه «نُصح» به معناي خالص شدن و خالص كردن است. در زبان عرب، به عسل صاف و خالص گويند: «نصح العسل». و نيز به خياط، «ناصح» گويند و به نخي كه در دوختن به كار مي برد، «نصاح» گفته مي شود. از اين جهت، در نصيحت علاوه بر خيرخواهي، نوعي پيوند دادن نيز وجود دارد. انتقاد اگر به انگيزه خيرخواهي صورت بگيرد، مي شود انتقاد سالم و سازنده و در اين گونه انتقادها، پيوند مردم با يكديگر بر اساس خيرخواهي و وحدت تقويت مي شود و نيروها و استعدادها در جهت شكوفايي و بالندگي به كار مي افتد.
اگر انتقاد از روي خيرخواهي و بدون خدعه و نيرنگ انجام بگيرد، سالم و سودمند است و در برابر آن نقدي كه بر اساس هدفهاي شخصي و گروهي شكل مي گيرد، انتقاد ناسالم و «غشّ» نام دارد. از اين رو، ارباب لغت، واژه «غش» را در برابر واژه «نصيحت» دانسته اند.
كسي كه از روي دلسوزي و مهرورزي و با انگيزه بهبود بخشيدن به پيوندهاي اجتماعي لب به سخن مي گشايد و دست به قلم مي زند، ناصح و خيرخواه است. بدين جهت، قرآن كريم در موارد بسياري از پيامبران الهي، به عنوان «ناصح امين» نام برده است.
جامعه اي كه زمينه پذيرش نقد سالم و ناصحان امين در آن وجود داشته باشد، جامعه اي است عزّتمند. در برابر، اگر در جامعه اي زمينه پذيرش نقد وجود نداشته باشد و ناقدان و ناصحان نتوانند انتقاد سالم خود را به گوش ديگران برسانند، آن جامعه بيمار است. علي عليه السلام مي فرمايد: «لا خَيْرَ فِي قَوْمٍ لَيْسُوا بِناصِحِينَ وَ لايُحِبُّونَ النّاصِحِينَ؛ آن مردمي كه خيرخواه يكديگر نيستند و خيرخواهان را دوست ندارند، از سعادت و بهروزي بي بهره اند.»

و. آگاهي و شناخت ناقد: در منابع روايي اسلام براي كساني كه مي خواهند امر به معروف و نهي از منكر كنند و اين وظيفه و تكليف ديني را به شايستگي انجام دهند، ويژگيهايي بيان شده است، از جمله:
«عَالِمٌ بِمَا يَأْمُرُ وَ عَالِمٌ بِمَا يَنْهي عَادِلٌ فيما يَأْمُرُ وَ عَادِلٌ فيما يَنْهَي؛ به آنچه فرمان مي دهد و از آنچه باز مي دارد، آگاهي داشته باشد و در هر دو مورد، عدل و داد را نگه دارد.»
روشن است كه بدون آگاهي و شناخت واقعيتها، ديگران را زير سوءال بردن و به نقد كشيدن آنها، كاري نافرجام و بي اثر و يا دست كم، كم اثر خواهد بود و زياني كه از سوي اين گونه افراد به مردم و جامعه وارد مي شود، بيش از سود آن خواهد بود.
ناقدان و آمران به معروف و ناهيان از منكر بايد شرايط معروف و منكر و موارد واجب بودن و ... را بشناسند؛ چنان كه امام خميني رحمه الله در تحريرالوسيلة فرمود: «كسي كه امر و نهي مي كند، بايد آگاهي داشته باشد كه آنچه از معروفها كه در جامعه جامه عمل نمي پوشد، چيست؟ و آنچه انجام مي گيرد از منكرها كدام است؟ بنابراين، كسي كه چنين شناختي ندارد، بر او انجام اين دو وظيفه لازم نيست.» و نيز مي افزايد: «واجب است كه [ناقدان و آمران به معروف و ناهيان از منكر] شرايط معروف و منكر را فرا گيرند و موارد واجب بودن و جز آن را بشناسند تا اينكه در انجام اين دو فريضه، خود گرفتار منكر نشوند.»
از اين ديدگاه فقهي، چنين به دست مي آيد كه هرگونه نقد و انتقاد در مسائل فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي و اقتصادي بايد از روي آگاهي و شناخت انجام گيرد.»
كسي كه مي خواهد از ارزشهاي اسلامي دفاع كند و جلو ضدارزشها را در جامعه بگيرد، شايسته است پيش از آن، خود را با سلاح آگاهي همه سويه آماده سازد و وظيفه خود را به درستي بشناسد، آن گاه در پي انجام وظيفه برآيد. هر موضوعي را كه مي خواهد به نقد بكشد و امر و نهي نسبت به آن داشته باشد، بايد تمام زواياي آن را مورد جستجو قرار دهد و تمام احتمالها را پيش روي نهد؛ آن گاه با تجزيه و تحليل منطقي و روش و شيوه اي خردپسند و همسو با شريعت اسلامي، نكته هاي مورد نظر خود را بيان كند. ناقد مبتلا به درد ناداني نمي تواند نسخه شفابخش بپيچد.

 

آداب انتقاد، منتقِد و منتَقد
الف. انتقاد با عمل نيك همراه باشد: كسي كه ديگران را پند مي دهد، اما خودش اهل عمل به گفته هايش نيست، سخنش اثري در شخص مقابل ندارد. امام علي عليه السلام فرمود: «اِسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ وَاعِظٍ مُتَّعِظ ِ وَ اقْبَلُوا نَصِيحَة ناصِحٍ مُتَّعِظٍ؛ از فروغ واعظ و پند دهنده اي كه خود، پندپذير است، روشنايي برگيريد و نصيحت نصيحتگر موعظه پذير را پذيرا باشيد
اين سخن، هم به پندپذيري اشاره دارد، هم به شيوه موءثر وعظ و نصيحت و انتقاد.

ب. انتقاد، سالم و اصلاحگرانه باشد: نكته درخور توجه در فرهنگ نقد، رعايت آداب و ويژگيهايي است كه انتقاد را به دو بخش انتقاد سازنده و يا ويرانگر تقسيم مي كند. انتقادهاي برخاسته از حسدها و غرض ورزيها و...، نه تنها مشكلي را حل نمي كند، بلكه وضع را بدتر مي سازد؛ زيرا انسان كينه توز نمي تواند به انتقاد درست دست يابد. «النَّصِيحَةُ مِنَ الْحَاسِدِ مُحالٌ؛ نصيحت و خيرخواهي از حسود، محال است.» از اين رو، بسياري از نقدهاي وي انتقام است.
هدف از انتقاد، تنها برشمردن عيبها و كاستيها نيست، بلكه پيدا كردن راههاي درمان براي دردهاي موجود و رهايي از بحران و آشفتگي و نابساماني نيز هست.
در انتقاد سالم، عالَم محضر خداست و انسانها همه آفريده هاي او. كاستيها و ضعفها، با توجه به اين بينش، به گونه اي مطرح مي شوند كه ناسازگار با آن حضور نباشد. انتقام گرفتن خويي است حيواني، در برابر انتقاد سالم.
انتقاد، غير از انتقام جويي است. اگر ديو كينه توزي به جاي مهرورزي و مهرباني بنشيند، پرده اي تار در پيش چشم آدمي مي كشد كه بين او و حقيقت و واقعيت، فرسنگها فاصله مي اندازد و در نتيجه، نگاه او نگاهي دشمنانه و حركتهاي او هم حركتهاي براندازي خواهد شد.
اگر نقد و انتقاد به درگيري و دشمني ـ و به قول معروف، مچ گيري و رو كم كني ـ و انتقام جويي منجر شود، نه تنها مشكلي گشوده نخواهد شد، بلكه بر مشكلها افزوده مي شود.
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «إِيَّاكُمْ وَ الْمِراءَ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهُما يُمْرِضانِ الْقُلُوبَ عَلَي الْإِخْوانِ وَ يَنْبُتُ عَلَيْهِمَا النِّفاقَ؛
از بگو مگوهاي بي حاصل و دشمنيها بپرهيزيد! زيرا اين دو مايه بيماري دلها و زمينه ساز نفاق در ميان موءمنان است
پرخاشگري و پريدن به يكديگر و به كار گرفتن عبارتها و تعبيرهاي نيشدار و كينه توزانه، بذر بدبيني و بدخواهي را در جامعه مي افشاند و نتيجه اي جز تشنج و سلب آرامش و آسايش به دنبال ندارد.
امام علي عليه السلام مي فرمايد: «لا سُؤْدَدَ مَعَ انْتِقامٍ؛ بزرگواري و آقايي از راه انتقام به دست نمي آيد
كسي كه به بهانه انتقاد مي خواهد انتقام شخصي و يا گروهي خود را از ديگران بگيرد، داراي روحيه خود كم بيني و حقارت نفس گرديده است كه شفاي خاطر خود را در تخريب ديگران مي بيند. از اين رو، هيچ گاه نمي تواند گام اصلاحي بردارد و سخن مصلحانه و خيرخواهانه بر زبان و قلم خودجاري سازد. ناقد مبتلاي به اين درد، نمي تواند نسخه شفابخش بپيچد و بايد به او گفت: يك قدم بر خويشتن نِه و آن دگر در كوي دوست.
نقد بايد به گونه اي باشد كه شخصيت و منزلت افراد تحقير نشود. در مورد رسول اكرم صلي الله عليه و آله آمده است كه: «اِذا بَلَغَهُ عَنِ الرَّجُلِ شَيْ ءٌ لَمْ يَقُلْ ما بالَ فِلانٌ وَ لكِنْ يَقُولُ ما بالَ اَقْوامٌ يَقُولُونَ حَتَّي لا يَفْضَحْ اَحَدا؛ هنگامي كه به آن حضرت خبر مي رسيد كه فلاني عملي خلاف انجام داده، [در مقام انتقاد با حضور مردم از آن شخص نام نمي برد و به آبروي او لطمه نمي زد و] نمي فرمود: چرا فلاني چنين كرده؟ بلكه مي فرمود: چرا كساني چنين مي گويند [و چنين مي كنند]؟ تا كسي رسوا نشود

ج. زمان و مكان در نقد رعايت شود: نقّادي و سره از ناسره شناسي، فنّ و هنري است كه در هر زمان و مكان شيوه و روش ويژه اي مي طلبد. چه بسا در برهه اي از زمان، سخني را به عنوان انتقاد بتوان گفت كه همان سخن در شرايط ديگر روا نباشد. گاه ناقدي از روي اخلاص، فرد و يا گروه و يا حاكم را به نقد مي كشد كه دشمن از آن، به سود خود و به زيان جامعه اسلامي بهره مي برد و از سخن حق بهره برداري تبليغاتي عليه زمامداران و نظام اسلامي مي كند. از اين جهت، توجه به زمان و شناخت زمينه ها در طرح مسائل انتقادي نقش كليدي و سرنوشت ساز دارد. د. نقد صميمي و خصوصي باشد: روح حاكم بر جامعه ديني، روح برادري و حرمت و آبرومندي است. همگان در حفظ و پاسداشت آبرو و شرف يكديگر مي كوشند. آبرو و شرف فردي و اجتماعي افراد در امان است بايد نگه داشته شود. آنچه به شخصيت شهروندان صدمه مي زند و بي حرمتي به شمار مي رود، در جامعه ديني وجود ندارد. در پيدا و پنهان، حريمهاي قانوني و ايماني موءمنان محترم شمرده مي شود. اين اصل اصيل، بيانگر اين است كه انتقادها نيز در چنين فضايي بايد به گونه اي باشد كه آبروي مؤمني زير سوءال نرود و موقعيت مدير و مسئولي به ناحق دچار تزلزل نگردد. شايسته است شيوه و روش برخورد با كاستيها و كژيها، به گونه اي گزينش شود كه با اين اصل اساسي، ناسازگاري نداشته باشد. امام علي عليه السلام مي فرمايد: «اَلنُّصْحُ بَيْنَ الْمَلَأِ تَقْرِيعٌ؛ نصيحت و خيرخواهي آشكارا و علني نوعي سركوب به شمار مي رود
اگر انسان بتواند عيب و كاستي كسي را به گونه اي مطرح كند كه جايگاه اجتماعي و حيثيت حقوقي و حقيقي او خدشه دار نشود، بايد چنين كند و هرگز افشاگري و در بوق و كرنا دميدن، پسنديده نيست. گرهي كه به آرامي و نرمي و با دست گشوده مي شود، چرا با سر و صدا و با دندان بگشائيم! در آموزه هاي علوي آمده است: «هر كه به مسلماني سخني بگويد و مقصودش بردن آبروي وي باشد، خداوند او را در لجنزار دوزخ زنداني كند تا از آنچه گفته، عذري آوردامام خميني رحمه الله با الهام از اين آموزه ها، همواره سفارش مي كرد: «در انتقادها مواظب باشيد با حيثيت و آبروي كسي بازي نكنيد و كسي را از موقعيت و مسئوليتي كه دارد؛ فرو نيفكنيد. انتقاد آزاد است، به اندازه اي كه نخواهند كسي را خفيف كنند يا يك گروهي را خفيف كنند و از صحنه خارج كنند. انتقادات براي اصلاح امور لازم است
اگر كسي خداي ناخواسته براي استوارسازي موقعيت اجتماعي خويش، به ويرانگري ديگران بپردازد و با اشاره و يا با بيان روشن، سبب فرو افتادن ديگران از جايگاه اجتماعي خود به ناحق گردد، دچار آفت اخلاقي بزرگي شده است كه به آساني قابل گذشت و جبران نيست. درهم شكستن جايگاه اجتماعي افراد، كاري نيست كه با توبه و طلب بخشش قابل جبران باشد. كسي كه به وسيله قلم مسموم و زهرآگين نويسنده اي و يا با زبان نيشدار گوينده اي، خوار مي گردد و در ديد جامعه و مردم جايگاه پست و گاه خيانتكار و خلافكار پيدا مي كند، به آساني نمي تواند نگاههاي سرزنش آلود و بدبين را از خود برگرداند و ذهنيتها را دگرگون سازد و جايگاه ويژه خود را بيابد و اين گناهي است بس بزرگ.
بنابراين، نقد و تذكر هر چه صميمي تر و خودماني تر و در خلوت و بدون آبروريزي و هتك حيثيت باشد هم مؤثرتر و هم از كينه توزي و كينه افروزي و لجاجت، دورتر است و افزون بر آن، مخرب نيست و ترور شخصيتي فردي را به دنبال ندارد.
گاهي نقادي آشكار و پند و تذكر در حضور ديگران، اثر منفي دارد و شخصيت فرد نقد شونده را خرد مي كند و او را به عكس العمل وا مي دارد.

ه . انتقاد خيرخواهانه باشد: واژه «نصيحت» به معناي خيرخواه و از ريشه «نُصح» به معناي خالص شدن و خالص كردن است. در زبان عرب، به عسل صاف و خالص گويند: «نصح العسل». و نيز به خياط، «ناصح» گويند و به نخي كه در دوختن به كار مي برد، «نصاح» گفته مي شود. از اين جهت، در نصيحت علاوه بر خيرخواهي، نوعي پيوند دادن نيز وجود دارد. انتقاد اگر به انگيزه خيرخواهي صورت بگيرد، مي شود انتقاد سالم و سازنده و در اين گونه انتقادها، پيوند مردم با يكديگر بر اساس خيرخواهي و وحدت تقويت مي شود و نيروها و استعدادها در جهت شكوفايي و بالندگي به كار مي افتد.
اگر انتقاد از روي خيرخواهي و بدون خدعه و نيرنگ انجام بگيرد، سالم و سودمند است و در برابر آن نقدي كه بر اساس هدفهاي شخصي و گروهي شكل مي گيرد، انتقاد ناسالم و «غشّ» نام دارد. از اين رو، ارباب لغت، واژه «غش» را در برابر واژه «نصيحت» دانسته اند.
كسي كه از روي دلسوزي و مهرورزي و با انگيزه بهبود بخشيدن به پيوندهاي اجتماعي لب به سخن مي گشايد و دست به قلم مي زند، ناصح و خيرخواه است. بدين جهت، قرآن كريم در موارد بسياري از پيامبران الهي، به عنوان «ناصح امين» نام برده است.
جامعه اي كه زمينه پذيرش نقد سالم و ناصحان امين در آن وجود داشته باشد، جامعه اي است عزّتمند. در برابر، اگر در جامعه اي زمينه پذيرش نقد وجود نداشته باشد و ناقدان و ناصحان نتوانند انتقاد سالم خود را به گوش ديگران برسانند، آن جامعه بيمار است. علي عليه السلام مي فرمايد: «لا خَيْرَ فِي قَوْمٍ لَيْسُوا بِناصِحِينَ وَ لايُحِبُّونَ النّاصِحِينَ؛ آن مردمي كه خيرخواه يكديگر نيستند و خيرخواهان را دوست ندارند، از سعادت و بهروزي بي بهره اند

و. آگاهي و شناخت ناقد: در منابع روايي اسلام براي كساني كه مي خواهند امر به معروف و نهي از منكر كنند و اين وظيفه و تكليف ديني را به شايستگي انجام دهند، ويژگيهايي بيان شده است، از جمله:
«عَالِمٌ بِمَا يَأْمُرُ وَ عَالِمٌ بِمَا يَنْهي عَادِلٌ فيما يَأْمُرُ وَ عَادِلٌ فيما يَنْهَي؛ به آنچه فرمان مي دهد و از آنچه باز مي دارد، آگاهي داشته باشد و در هر دو مورد، عدل و داد را نگه دارد
روشن است كه بدون آگاهي و شناخت واقعيتها، ديگران را زير سوءال بردن و به نقد كشيدن آنها، كاري نافرجام و بي اثر و يا دست كم، كم اثر خواهد بود و زياني كه از سوي اين گونه افراد به مردم و جامعه وارد مي شود، بيش از سود آن خواهد بود.
ناقدان و آمران به معروف و ناهيان از منكر بايد شرايط معروف و منكر و موارد واجب بودن و ... را بشناسند؛ چنان كه امام خميني رحمه الله در تحريرالوسيلة فرمود: «كسي كه امر و نهي مي كند، بايد آگاهي داشته باشد كه آنچه از معروفها كه در جامعه جامه عمل نمي پوشد، چيست؟ و آنچه انجام مي گيرد از منكرها كدام است؟ بنابراين، كسي كه چنين شناختي ندارد، بر او انجام اين دو وظيفه لازم نيست.» و نيز مي افزايد: «واجب است كه [ناقدان و آمران به معروف و ناهيان از منكر] شرايط معروف و منكر را فرا گيرند و موارد واجب بودن و جز آن را بشناسند تا اينكه در انجام اين دو فريضه، خود گرفتار منكر نشوند
از اين ديدگاه فقهي، چنين به دست مي آيد كه هرگونه نقد و انتقاد در مسائل فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي و اقتصادي بايد از روي آگاهي و شناخت انجام گيرد
كسي كه مي خواهد از ارزشهاي اسلامي دفاع كند و جلو ضدارزشها را در جامعه بگيرد، شايسته است پيش از آن، خود را با سلاح آگاهي همه سويه آماده سازد و وظيفه خود را به درستي بشناسد، آن گاه در پي انجام وظيفه برآيد. هر موضوعي را كه مي خواهد به نقد بكشد و امر و نهي نسبت به آن داشته باشد، بايد تمام زواياي آن را مورد جستجو قرار دهد و تمام احتمالها را پيش روي نهد؛ آن گاه با تجزيه و تحليل منطقي و روش و شيوه اي خردپسند و همسو با شريعت اسلامي، نكته هاي مورد نظر خود را بيان كند. ناقد مبتلا به درد ناداني نمي تواند نسخه شفابخش بپيچد.


انتشار یافته: 0 | بررسی نشده: 0 | غیرقابل انتشار: 0
نظری برای خبر فوق ارسال/منتشر نشده است.
پس از ارسال، نظر شما در صورت تائید مدیر سایت بلافاصله منتشر خواهد گردید اما ایمیلتان همیشه مخفی باقی خواهد ماند.

نام: کد عدم هرزه نگاری
» کد تائید:
ایمیل:
نظر شما:
تبلیغات
آخرین مطالب
لینک های مرتبط