نظرسنجی
≡ آیا به نظر شما کارتونیست ها در قبال جامعه وظیفه خود را انجام داده اند ؟



روز جهانی کارتونیست ها
مقاله جامع “کاریکلماتور” بخش 1
کد مطلب: 1000268 تعداد بازدید: 2036 تاریخ انتشار: 1393/09/11 00:15
چاپ خبر
ارسال
مقاله جامع “کاریکلماتور” بخش 1

تبریز تونز

مقاله جامع “کاریکلماتور” بخش 1

تبریز تونز به نقل از شیرین طنز :

پیشگفتار و چکیده مطالب

کاریکلماتور نوعی از شوخ طبعی است که دکتر سیروس شمیسا در کتاب « انواع ادبی» از آن به عنوان یک نوع جدید ادبی یاد می کند. جملاتی کوتاه که گاهی به جمله قصار می ماند ،گاهی به شعر پهلو می زند وشاید بتواند تبدیل به ضرب المثل شود این راه را زنده یاد پرویز شاپور آغاز کرد. این عنوان را شاملو از سر هم کردن کاریکاتور و کلمات بر آن گذاشت . و به قول زنده یاد عمران صلاحی کاریکاتوری است که با کلمات نوشته می‌شود. در این مجموعه ابتدا با زندگی و شخصیت هنری شاپور آشنا می شویم.

سپس به بررسی موضوعاتی که شاپور به سراغ آنها رفته است می پردازیم. موضوعاتی چون؛ آب، ماهی، آبشار، درخت، گل، مرگ، عشق، قلب، موش، گربه، سگ و… بعد از آن به کاریکلماتور های شاپور از زاویه دیگری نگاه می‌کنیم.کاریکلماتورها گاهی شاعرانه می شود و بعضی اوقات دارای روایتی داستانی است که نمونه هایی از هر کدام در این مجموعه آورده شده است. کاریکلماتور دارای دو ویژگی کوتاهی و وارونه دیدن است و در آن از صنایع ادبی که بیشتر ساخت معنایی دارند استفاده می شود.

در این بخش سعی شده است تا زیبایی های موجود در کاریکلماتور را بر اساس آرایه های ادبی مورد بررسی قرار داده و نمونه های مختلفی از نویسیندگان این عرصه برای آورده شود. هر چند نوشتن اساساً ذوقی است اما در ادامه راهکارها و پیشنهاداتی ارائه می شود تا استفاده از آنها بتواند نوشتن کاریکلماتور را آسان تر کند. به امید آنکه این مجموعه که برای اولین بار درباره کاریکلماتور به این صورت ارائه شده است. گامی در جهت آشنایی بیشتر با این شیوه نگارشی باشد.

آشنایی با زندگی و شخصیت هنری پرویز شاپور

پرویز شاپور- پدر کاریکلماتور- پنجم اسفند ماه سال ۱۳۰۲ ه.ش در قم – به قول خودش- و در تهران – به قول شناسنامه اش از در ورودی زندگی وارد شد و پانزدهم مرداد سال ۱۳۷۸قلبش برای شنیدن رازی که مرگ با دلش در میان نهاد سکوت کرد و پیکرش را به گورستان هدیه داد و همانگونه که وصیت کرده بود او را در خودش به خاک سپردند. شاپور در عمری که برای نام نویسی روی سنگ قبر فرصت داشت تحصیل را از مدرسه دقیقی آغاز کرد و رشته اقتصاد را با مدرک کارشناسی به پایان رساند.

سال ۱۳۳۳ در حالی که خودنویسش را از خورشید پر کرده بود فعالیت مطبوعاتی اش را با نشریات اهواز آغاز کرد.سال ۱۳۳۴ پس از رجعتش به تهران با نشریات سپید و سیاه و توفیق شروع به همکاری کردکه آثارش با نامهای مستعار «کامیار»- پسرش- و «مهدخت» – خواهرش- در صفحات «دارالمجانین» ، «سبدیات» و «برخورد عقائد و آرا» به چاپ می رسید. عمران صلاحی و شاپور به اداره خوشه در خیابان صفی علیشاه می رفتند وکارهای مشترکشان را به شاملو که سر دبیر نشریه بود تحویل می دادند. صلاحی کاریکاتور می کشیدم شاپور سوژه ها را می داد.یک صفحه ثابت داشتند.

فکر از شاپور ذکر از صلاحی، طرح از شاپور شرح از صلاحی، تقریر شاپور تحریر صلاحی و … خرداد ماه سال ۱۳۴۶ شاپور نوشته های کوتاهش را به شاملو داد .شماره بعد که چاپ شد اسم کاریکلماتور را روی آن گذاشته بودند . شاملو گفته بود : «یه چیزی خودمون سر هم کردیم جا اُفتاده دیگه.» یک لغت من در آوردی که ازترکیب کاریکاتور و کلمات بدست آمده است .

ناصر فیض جایی نوشته بود که کاریکلماتور یعنی کاری بکنیم که کلمه ها به تور بیافتند . ابوالفضل زرویی نصر آباد این واژه را بد ساخت و بد آهنگ می داند. شاملو علاقه زیادی به شاپور داشت به همین خاطر مجموعه «هوای تازه» را به وی هدیه کرد. هر چند معتقد بود شاپور نباید به یک موضوع پیله کند و باید کارهایش را قبل از چاپ کمی بر بزند.

شاملو دوست داشت گزیده ای از کاریکلماتورهای شاپور آماده کند که مرگ به او اجازه نداد. شاپور از سال ۱۳۷۰ تا پایان عمر با نشریه گل آقا همکاری داشت. او علاوه بر طنز نویسی کاریکاتور هم می کشید. طرحهایی خطی و ساده با سنجاق قفلی، موش، گربه و… .

سال ۱۳۵۲ در گالری زروان، سال ۱۳۵۶ در نگارخانه تخت جمشید و همچنین در نمایشگاه استاد اولم ترکیه نمایشگاههایی از آثارش بر پا شد.طرحهای شاپور در نشریات گرافیس سالانه و دیزاین جورنال نیز به چاپ رسیده است. شاپور به نوشتاری روی آورد که دکتر سیروس شمیسا از آن به عنوان یک نوع جدید ادبی یاد می کند.

منوچهر احترامی خاطرات زیادی از شاپور تعریف کرده است و در این روایتها به شوخی های شفاهی شاپور اشاره می کند. شوخی ها و لطایفی که شاپور آنها را می سازد و معمولا خودش در مرکز ماجرا قرار داشته و با خودش شوخی می کند. او معتقد بود اگر همه کسانی که در حال حاضرکاریکلماتور می نویسند دست از نوشتن بر دارند،کاریکلماتور جای خودش را باز کرده است.اما همینکه به پیروی از کاریکلماتور های شاپور می نویسند و در این سطح! نشان می دهد که شاپور از زمان خودش عبور کرده است.

طبع شاپور و طبیعت کاریکلماتورهایش

شاپور در کاریکلماتورهایش با طبیعتی انسانی به سراغ همه چیز مخصوصا طبیعت می رود. واقعیت این است که او دنیایی متفاوت و مخصوص به خود دارد.او واقعیت ها را جور دیگری می بیند.کلمه ها را چنان در کنار هم می گذارد که می‌توان درباره بعضی از کاریکلماتور هایش ساعتها صحبت کرد.اگر در موضوعاتی که شاپور به آنها پرداخته دقیق شویم متوجه این مساله خواهیم شد که بیشتر موضوعاتی که شاپور به سراغ آنها می‌رود را طبیعت و عناصر آن تشکیل می دهد.در ادامه به بخشی از این موضوعات به همراه نمونه هایی از کارهای شاپور اشاره می شود.

شاپور عاشق آب ، ماهی ، تنگ، آبشار، رودخانه، باران، اشک و دریاست.

– آبتنی ماهی یک عمر طول می کشد.

– آب در آبشار می دود ،در رودخانه قدم می زند و در مرداب استراحت می کند.

– آبشار پس از سقوط سر در پی رودخانه می گذارد.

– آدم برفی تگرگ اشک می ریزد.

– آدم برفی وقتی به خورشید نگاه می کند اشک در چشمانش حلقه می زند.

– ابر عقیم قطره اشکم را به فرزندی پذیرفت.

– فواره و قوه جاذبه از سر به سر گذاشتن هم سیر نمی شوند.

– وقتی تصویر گل محمدی در آب افتاد ماهی ها صلوات فرستادند.

– ماهی در مجلس ختم آب جان می سپارد.

– وقتی همزمان به باران و آفتاب می اندیشم غرق تماشای رنگین کمان ذهنم می شوم.

– دلم برای ماهی ها می سوزد که در ایام کودکی نمی توانند خاک بازی کنند.

در نوشته های شاپور سگ ها از گربه ها فرار می کنند و موشها به خودشان سس گوجه فرنگی می زنند تا زحمت گربه کمتر شود.

– گربه از درخت بالا می رود و من لبخند زنان پایین آمدن درخت از گربه را به تماشا نشسته ام.

– سگی که سر در پی گربه می گذارد سگ دو زدن گربه را از نزدیکترین فاصله می بیند.

– گربه ای که سر در پی حاصل جمع موشها بگذارد دست خالی باز می گردد.

– گربه پرتوقع انتظار دارد موش به خودش سس گوجه فرنگی بزند.

– گربه خجالتی وقتی می خواهد ماهی بگیرد دستش را جلوی صورتش می گیرد.

– درباره موش حرف می زدم تا سر و کله گربه پیدا شد حرفهایم پا به فرار گذاشتند .

شاپور برای پرواز شخصیت مستقلی قائل است .

– پرواز از پرنده جوان بیشتر از پرنده پیر حرف شنوی دارد.

– پرستوی تنبل فرارسیدن بهار گذشته را بشارت می دهد.

– پرنده اشک ریزان در کارگاه نجاری به دنبال آشیانه اش می گردد.

– قفسی که فکر پرنده در آن نتواند پرواز کند هنوز ساخته نشده است.

– بلبلی که تارهای صوتی اش را از دست داده بود انگشت پایش را داخل دهانش کرده بود و صوت بلبلی می زد.

شاپور هر برگ زرد را پاییز کوچکی می داند و گل وجود دختر قالیباف را در گلهای قالی می‌بیند .

– سایه درخت چون ریشه در خاک ندارد نمی تواند سر پا بایستد.

– شگفتا از درختی پایین می آیم که هر گز از آن بالا نرفته ام.

– چهار فصل به طور نامرئی از درخت بالا می روند.

– گل سپاس بر مزار باغبان می روید.

– عاشق نجاری هستم که با میز و صندلی چوبی درخت بسازد.

– با چوب درختی که برف کمرش را شکسته بود پارو ساختم.

– پاییز پشت چراغ قرمز گل سرخ انتظار گذشتن بهار را می کشد.

شاپور در سراب آبتنی می کند و از آن ماهی می گیرد.

– ماهی گیر از سراب اسکلت ماهی می گیرد.

– سراب کاریکاتور آب است.

– تشنه تر از آن هستم که کلاهم را به احترام سراب بلند نکنم.

– آدم گرسنه در سراب ساندویچ می بیند.

پشه ها برای شاپور احترام خاصی قائلند زیرا هیچگاه نمی گذارد که نا امید شوند.

– برای آنکه پشه ها کاملا نا امید نشوند دستم را از پشه بند بیرون می گذارم.

– دلیل اینکه پشه اعضای داخلی آدم را نیش نمی زند این است که می داند آدم نمی تواند اعضای داخلی اش را بخاراند.

– از سوراخ سقف پشه بندم پشه چکه می کند.

در عاشقانه های شاپور قلبم یک در میان برای خودم می زند.

– قلبم را قلبت میزان می کنم.

– شب بی ستاره را در گیسوان سیاهت به صبح رساندم.

– با ضربان قلبم گلهای پیراهنت را شماره می کنم.

– وقتی نیستی نگاهم دسته خالی به چشمم باز می گردد.

– باغبان گلهای پیراهنت هستم.

– روی ماهت نقطه تلاقی نگاههاست.

– قد سروگونه ات نگاهم را سر به هوا می کند.

– صدای پایت را به شنیدن صدای پایم دعوت می کنم.

شاپور مرگ را به عنوان یکی از بدیهیات زندگی باعث امیدواری می داند و شانس مردن را برای همه انسانها در طول عمرشان می بیند و با نگاهی فانتزی به سراغ زندگی پس از مرگ می رود. با خودکشی، عزرائیل، تشییع جنازه، وصیت، سنگ قبر، قبرستان و… سراغ شوخی با موضوعی می‌رود که انسانها ترجیح می دهند کمتر به آن فکر کنند .خودکشی را امری ناپسند می داند؛ جایی از سر بی حوصلگی به خودکشی فکر نمی کند و جایی هم چون «خداوند کسی را که با خودکشی جان به جان آفرین تسلیم می کند دوست ندارد.»

و در جای دیگری به این سبب که به اندازه کافی به مرگ امیدوار است. او معتقد است: «برای مردن یک عمر باید صبر کرد.» آرزوهای انسان را بی پایان می‌داند و می گوید: «مرگ فرصت نداد بقیه آرزوهایم بر باد رود.» شاپور به سراغ هرموضوعی می رود چه در ارتباط با آن موضوع بنویسد چه حرف بزند تفاوت در نگاهش، وارونه دیدن و دیدن وارونگی ها در عین کوتاهی باعث تمایز نوشته ها و گفته هایش می شود با شاپور به قبرستان می رویم و به شوخی هایش گوش می کنیم:

– وصیت کرده ام سنگ قبرم را پشت و رو بگذارند تا بتوانم با مطالعه نوشته های آن اوقات فراغتم را پر کنم.

– سنگ قبری را دیدم که رویش نوشته شده بود : با مقدمه استاد سعید نفیسی.

– کنارسنگ قبر بزرگی سنگ قبر کوچکی دیدم. بعدا معلوم شد که سنگ قبر کوچک، غلطنامه سنگ قبر بزرگ است.

– گدایی مرده بود و روی سنگ قبرش سوراخی به اندازه یک سکه ایجاد کرده بود که رهگذران به او کمک کنند.

– عده ای را در گورستان دیدم که روی سنگ قبری با قلم و چکش کار می کردند پرسیدم شما چه کاره اید و اینجا چه کار می کنید و آنها جواب داد اند که ماموران ثبت احوال هستیم. این مرحوم در زمان حیاتش تقاضای تغییر نام کرده بود، حالا با تقاضای او موافقت شده است.

در ادامه به بخشی از کاریکلماتورهای شاپور در ارتباط با این موضوع اشاره می شود:

– مرگ مرا به همه چیز امیدوار کرده است.

– مرگم را از چشم تولدم می بینم.

– بر مزار موجودی که به مرگ غیر طبیعی مرده بود،دسته گل کاغذی نهادم.

– خدا سایه مرگ را از زندگی ام کم نکند.

– مرگ در قبر پایکوبی می کرد.

– انسان در طول زندگی اش شانس مردن دارد.

– چون حوصله خودکشی ندارم، زندگی می کنم.

– برای مردن باید یک عمر صبر کرد.

– به مرگ بیشتر از زندگی مدیونم.

– تا از عزراییل دستمزد نگیرم خودکشی نمی کنم.

– حاضرم مرگم را بین دوستانم سرشکن کنم.

– روحم هنگام صعود به آسمان جیب جسمم را زد.

– سنگ قبرم به چاپ دهم رسیده است.

– با هفت تیر متصدی آسانسور را مجبور کردم به آسمان هفتم برود.

– به اندازه ای به مرگ امیدوارم که هرگز دست به خودکشی نمی زنم.

– مرگ فرصت نداد بقیه آرزوهایم بر باد رود.

– برای آنکه روز حشر برخیزم ساعت شماطه دار در آرامگاهم می گذارم.

حسد، روزنه امید، زنبور، آیینه، خورشید، عنکبوت، زمان، کلاه، آتش و … موضوعات متعدد دیگری هستند که شاپور در نوشته هایش به آنها پرداخته است. که در این مجال فرصت نمی شود به همه آنها اشاره کنیم.

 

تبلیغات
آخرین مطالب
لینک های مرتبط