نظرسنجی
≡ آیا به نظر شما کارتونیست ها در قبال جامعه وظیفه خود را انجام داده اند ؟





روز جهانی کارتونیست ها
نقد و نقد نویسی در کاریکاتور از استاد عبدی
کد مطلب: 1000016 تعداد بازدید: 4563 تاریخ انتشار: 1393/07/19 11:28
چاپ خبر
ارسال
یک کاریکاتوریست ایرانی؟ البته جای شگفتی است. اما باید دانست که ایران هنر کاریکاتور هم دارد

نقد و نقد نویسی در کاریکاتور

  •  " یک کاریکاتوریست ایرانی؟ البته جای شگفتی است. اما باید دانست که ایران هنر کاریکاتور هم دارد، که تازه از مرحله کوشش های نخستین و تقلیدهای کورکورانه سرمشق های فرنگی برگذشته و سربرآورده است. و اینک هنرمندی چیره دست و مبتکر، که قریحه هزالش از اصالت سرچشمه می گیرد و شیوه اش بزرگترین هنرمندان این رشته را بیاد می آورد: با هذیان های دهشتناکش رولان توپور را، با تجسم تیم والیبال دختران و جنگل نقش های اسلیمی اش، که چهره های انسانی وهم انگیزی از میان آن سر بر می کشند ، رونالد سیرل را و با نیش تند هزل اجتماعی اش دومیه را ،  همان قلتشن بی ادبی که به قول بالزاک   < میکل آنژی در تن >  داشت. کوتاه سخن آنکه اردشیر محصص از آغاز کار با معاشران شایسته ای همدم و همسر است . "

این متن در واقع شروع نقدی است که استانلی میسن منتقد معروف مجله گرافیس در سال 1972 یعنی 42 سال پیش برای نمایشگاه کاریکاتور اردشیر محصص هنرمند نام آور ایرانی نوشته است. و بدنبال آن تعدادی از آثارش را معرفی و تعریف کرده که :

  • ·         ... کارفرمایان بوزینه شکل باد در غبغب انداخته و کلاه رسمی بر سر نهاده و ، در پائین ، چهره لاغر و تکیده انسانی افسار بر گردن که حیوان بارکش آنهاست. و بیرحمانه تر از این ، اربابی با دندانهای کوسه ماهی که بر مظلومی حمله می برد ، یا حلقه ای بر دو لب او فرو کرده و زنجیری بر آن بسته است و او را همراه خود چون خرسی به بازار مکاره می کشاند. باید ایرانی باشیم تا بتوانیم رعب و هیبت این همه بدنهای لت و پاره شده را ، که اردشیر دوست دارد نشان دهد ، درک کنیم ...

و در پایان نقد خود اضافه می کند که :

  • این هنرمند مسئول و ملتزم همواره به دیدگاهی که برگزیده وفادار است: قاضیان تیز منقار ، عفریتان کلاه بر سر ،  مظلومان سر از تن جدا شده . و علیرغم همه چیز . زیرا می دانیم که او حرفه وکالت را ، با همه آینده نوید بخشی که درپی داشت ، رها کرد تا وجود خود را وقف مخاطرات و لذات هنرش کند . هنری حاکی از دقت بسیار . کارش را صدها بار از محک می گذراند ، و همیشه شیشه مرکب سیاهی همراه دارد تا طرحهای خود را مدام پرداخت کند و بیش از آنکه آنها را به دست ناشر بسپارد آخرین حک و اصلاح را در آنها به عمل آورد .

منتقدین ایرانی نیز در زمانی که نقد کاریکاتور رواج داشت، کم و بیش چنین روشی را دنبال می کردند . ولی تنها تعریف و تمجید در کار نبوده و گاهی نیز هنرمند را از دم تیغ انتقاد خود می گذراندند ، مثلا گوشه ای از نقد یک منتقد ایرانی بنام قاسم هاشمی نژاد برای نمایشگاه و کتاب کاریکاتور < اردشیر و صورتک هایش > را بخوانید :

  •  صورتک ها با طرحی آغاز می شود که ورود شگفتی بدنیای اردشیر است. یک سوسمار بزرگ ، چاق و شیطان روی گردن مردی بحال تعادل ثابت مانده است در حالی که کله مرد در دهان اوست. خطوط منحنی سوسمار ، با خطوط عمودی و لغزان بدن مرد جبران می شود و موازنه رو به سکونی را القاء می کند. ترکیب ، آمیخته به طنزی غم انگیز است که از طریق تعارض چهره مبهوت مرد با دماغ نوک تیزش در دهان سوسمار و پوزه گشاد ، خندان و شاد سوسمار ایجاد می شود. این اثر ، اما ، موفق اگر نیست از آن روست که اردشیر آشکارا از سوسمارهای  استاین برگ تأثیر پذیرفته است.

و یا در جایی دیگر می نویسد که :

  • هاشورهای متداخل این طرح ها ، چهره جنینی ، حیوانی و مسخ شده آدمها ، هزلی سیاه و کابوس آسا می سازد. این مسخ شدگی در هر دو قطب روی داده است  هم برده ، هم برده دار ، هر دو ، سیمای انسانی خود را از دست داده اند. در آخرین طرح این سری، دیگر حتی تفاوت جسمانی مظاهر دو قطب از میان رفته است . در این صحنه ننگ و طاعت که اردشیر بنیان این سری از کارهای اجتماعی سیاسیش کرده است ، در این رمزی که مفهومی کلی می گیرد ، قربانی و جلاد یکی می شوند. طنز سیاه خفته،  از ورطه اثر سر بر می کشد و دل را می گزد تا آنجا که شعر هجو آمیز  پیتز  مفهوم صادق خود را باز می یابد :

 

  • ·         گدائی سواره ، بر گدائی پیاده
  • ·         تازیانه می کوبد
  • ·         . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
  • ·         گدایان جایشان را عوض کرده اند ،
  • ·         ولی تازیانه همچنان با قیست
  • ·         . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

طرح های بعدی این سری اجتماعی سیاسی آنقدر هتاک می شوند که دیگر آن تأثیر هنری را که باید داشته باشند ، ندارند نه برای بیننده و نه برای سازنده اش . ناطقی که لایحه ای را بدماغش فرو کرده و همچنان نعره می کشد، مثلا ، از این دست است ، یا بدتر از همه ، جستجوی  میراث فرهنگی  در میان زباله دانها ، که اگر اثر بدیست برای آنست که بیدقتی اردشیر را در ترسیم  مضمون نشان می دهد بجای ترسیم ایده . مشکلی که کمابیش در طرح های پیشین جهان سومی این سری نیز وجود دارد و در عین سعی بر کلیت بخشی مفهوم ، اساس محدودیت آنها شده است .

به نظر می رسد نوشتن نقد برای کاریکاتور، مختص کاریکاتورهایی بوده که به طنز سیاه معروف است و اگر برای طنز سپید هم بوده ( البته چنین تعریفی نداریم ولی در مقابل طنز سیاه بنده این عنوان را انتخاب کرده ام ) در مورد آثار هنرمندان مطرح و شناخته شده ای چون سمپه ، سینه ، کینو و ... بوده که به رغم داشتن فضای کمیک و خنده آور، آثارشان معانی تلخ و سیاه دارند . ولی در مجموع تعداد نقد بر آثار طنز سیاه ، بسیار رایج تر از آثار طنز سپید بوده است . و باز آنچه معلوم است ، نقدها برای مجموع آثار نمایشگاهی و یا کتاب تازه نشر یافته یک هنرمند نگاشته می شده نه تک اثر و یا اثری ژورنالیستی . مسلماٌ نقد و نقد نویسی بر کاریکاتور از روش های بسیار جذاب و اثر گذاری بود که در گذشته متداول بوده و مخاطبین فراوانی نیز داشته است. هم مخاطبین کاریکاتورهای طنز سیاه و هم طرفداران نقد بر آنها، از طبقه ای خاص و روشنفکر ، اهل کتاب و دانشجویان بودند. بهرحال طنز سیاه از بخش های سخت کاریکاتور است و پیچیدگی های خود را دارد. مخاطب به آسانی با آن ارتباط برقرار نمی کند . هرچه باشد ، سوژه های طنز سیاه امری کاملا خصوصی است و هر هنرمند طنزسیاه کاری ، ایده های کاملا شخصی اش را مصور می کند .

والنتین مقدم یکی دیگر از منتقدین آثار اردشیر می نویسد :

  •   از او پرسیدم آیا هدف اینست که بهر بیننده اجازه داده شود که کاریکاتورهایت را بدلخواه خود تفسیر کند ؟ بسادگی جواب می دهد : اگر اینطور باشد بهتر است ، مگر نه ؟

بهرصورت، برای درک صحیح پیام های یک هنرمند کاریکاتوریست و پرهیز از چند گانگی معنی و مفهوم آثار، طبیعی است که نقدهای یک منتقد وارد و آشنا به حوزه طنز سیاه و حتی آثار جشنواره ای که اغلب نوعی طنز سیاه بشمار می آیند، تا چه اندازه برای مخاطب علاقه مند به کاریکاتور و کارتون ، کارگشا و ضروری می نماید .  البته این مستلزم آن است که هنرمندان این عرصه حداقل سالی یکبار نمایشگاه بگذارند یا کتابی جدید چاپ کنند و در معرض دید عموم قرار دهند . و بدنبال آن روزنامه های پرتیراژ هنری در سطح ملی و بخصوص نشریات محلی شهرهایی که هنرمندان طراز اول کشور و دنیا را در خود دارند ، صفحه یا ستونی را برای معرفی ایشان، نقد آثارشان و تشویق آنان برای برگزاری نمایشگاه و چاپ بعدی کتاب کاریکاتورشان در نظر بگیرند ، تا شاید این سنت پسندیده ، دوباره جان گرفته و شکوفا شود که علاوه بر اینها حسن بزرگ دیگری هم دارد و آن اینکه فرصت اظهار نظر بیجا و کورکورانه و منفعت طلبانه ای که گاه باعث خسران و ضررهای جبران ناپذیری برای هنرمندان کاریکاتوریست مان می شود را از بعضی فرصت طلبان و ناآگاهان، گرفت.

                                                                                                                              

 بهمن عبدی   دوازده مهر نود و سه

 

 

تبریز تونز

تبلیغات
آخرین مطالب
لینک های مرتبط