ماهنامه ی طنز و کاریکاتور خط خطی از آغاز تا امروز
تبریزتونز به نقل از شیرین طنز :
گفت و گوی نسیم عرب امیری با امین مویدی :
خط خطی چگونه شکل گرفت و از کجا آغاز به کار کرد؟
سال هشتاد و نه چند نفر از دوستان و همکاران قدیمی سراغ من آمدند و گفتند که قصد دارند آگهی نامه ای بزنند که با سایر آگهی نامه ها تفاوت داشته باشد مزیت و تفاوت این آگهی نامه این بود که به شکل کارتونی با محتوای طنز ارایه شود . حرف های بسیار قشنگی هم در ارتباط با بحث صنعت اینترتیمنت و سرگرمی ، خنده و اینجور چیزها می زدند.
کارمان را شروع کردیم یک آگهی نامه کارتونی تولید کردیم که خدمات و کالا ها به صورت طنز معرفی می شدند بعد از مدتی این آگهی نامه مستقل به اصرار من تبدیل به مجله طنزی شد که آگهی های فانتزی و خنده دار داشت . اسپانسر تاکید داشت که مجله مثل مجلات موفق سبک زندگی باشد برای همین شما اگر شماره های اول مجله خط خطی را ببینید با خط خطی امروز هم از لحاظ گرافیک ، هم قطع ، هم جنس کاغذ ، هم نوع محتوا و هم کاریکاتور خیلی تفاوت دارد. بعد از چند شماره انتشار از خط خطی ،اسپانسر به دلایل مختلف عقب نشینی کرد و ما ماندیم و دوستان و همکارانمان و یک مجله طنز که تا حدودی جایش را در فضای مطبوعاتی کشور باز کرده بود و مخاطب داشت . با آقای زندی صحبت کردم ایشان تاکید موکد داشت که ادامه دهیم اما به سبک و سیاق و سلیقه خودمان. ما به این نتیجه رسیدیم که در قبال جامعه و هموطنانمان که افسرده و خمود و ساکت بودند وظیفه داریم. علاوه بر این خود طنزپرداز ها و کاریکاتوریست ها هم هیچ تریبونی و مجله ای نداشتند و عملا داشتند فرآموش می شدند و جایی برای عرضه کارشان نبود بنابراین تصمیم گرفتیم کار را ادامه دهیم.
بعد از عقب نشینی اسپانسرها کار را به چه شکل ادامه دادید؟
همانطور که عرض کردم بعد از عقب نشینی اسپانسرها به این نتیجه رسیدیم که بیاییم و از آن به بعد بر اساس سلیقه خودمان کار را ادامه بدهیم.پس مدتی با همین قطع ، گرافیک و کاغذ اما با تغییرات محتوایی کارمان را ادامه دادیم و بعد کم کم به سلیقه خودمان و مخاطب اصیل طنز نزدیک شدیم و کلا از فرم مجلات سبک زندگی فاصله گرفتیم . هر چند ما از همان ابتدا هم به اسپانسر می گفتیم که شما نمی توانید نگاه طنزو شوخ طبعانه به مقولات سبک زندگی داشته باشید و بعد توقع داشته باشید که طرفداران مجلات سبک زندگی بیایند و شما را بخرند.از طرف دیگر مخاطب طنز هم مخاطب ویژه ای است که سلیقه خاصی دارد و با مطالب حوزه سبک زندگی ارتباط برقرار نمی کند بنابراین ما هر دو مخاطب را از دست می دهیم.
بعد از اینکه اسپانسر از ما جدا شد و مجله عملا مستقل شد ما یک شورای سیاست گذاری ایجاد کردیم و ساختار جدید مجله که بیشتر سیاسی بود شکل گرفت .و به تدریج وبعد ازگذشت چهار سال ، خط خطی به یک هویت و لهجه مستقل و مخصوص خودش رسید.
در این مدت هم خط خطی فراز و نشیب خیلی زیادی داشت اما به نظر من آنچه باعث شد ماهنامه خط خطی بتواند موفق بشود اول لطف خدا بود و دوم این بود که همه سر جای خود قرار گرفتند و در جایگاه خودشان به خوبی و با تعهد و دلسوزی کمک کردند.سومین نکته هم این بود که ما همیشه نگران افول خط خطی هستیم همیشه واهمه داریم که در مقطعی دچار غرور کاذب بشویم در نتیجه مخاطب را فرآموش کنیم و فکر کنیم این ماییم که باید مخاطب را دنبال خود بکشیم. همین نگرانی و احتیاط باعث می شود که همواره خود را در معرض بی رحمانه ترین خود انتقادی ها و در پی آن اعمال اصلاحات و تغییرات مداوم قرار دهیم برای ما در خط خطی خیلی اهمیت دارد که مخاطب از ما رضایت داشته باشد و نظر او تامین شود .یکی از دلایل دیگر که فکر می کنم باعث موفقیت ما شد مستقل بودن خط خطی است چون فکر می کنم حالا دیگر بعد چهار سال همه متوجه شده اند که خط خطی به جایی وابسته نیست و همین باعث شد مخاطب طنز با خط خطی ارتباط بیشتری بگیرد.
هنگامی که خواستید مجله طنز خط خطی را راه اندازی کنید مجلات دیگر مثل گل آقا و طنز و کاریکاتور را نگاه کردید یا دنبال راهی مستقل بودید؟
راستش من قبل از خط خطی، پژوهش های مستقلی برای راه اندازی مجله طنز برای گروه مجلات همشهری داشتم و علاوه بر اینکه مجلات داخلی از جمله همین گل آقا و طنز و کاریکاتور را که شما اشاره کردید بررسی کرده بودیم مجلات طنز خارجی را نیز مرور کردیم البته جهت گیری ما این بود که این نمونه ها چقدر می تواند با فرهنگ ما سازگار باشد.مثلا مجله ای مثل مد که تقریبا می شود گفت یکی از قدیمی ترین و موفق ترین مجلات تصویری آمریکاست آیا به همان اندازه که در آمریکا طرفدار دارد می تواندبرای مردم ما هم جذاب باشد یا نه؟ یا مجلات ترک تا چه قدر به ما و فرهنگ ما نزدیکند و تا چه حد می توانیم از انها ایده بگیریم آقای زندی یک گنجینه ارزنده از مجلات ترک دارد این مجلات را می آورد و خودش برایمان ترجمه می کرد.
علاوه بر این اعضای شورای سیاستگذاری خط خطی یک هم افزایی و تجمیع تجربه گرانقدری از گل آقا ، طنز و کاریکاتور ، همشهری جوان ، چلچراغ ، جدید و سایر مجلات بود.البته برایمان مهم بود که شبیه هیچ یک از مجلات مزبور هم نشویم و به لهجه خودمان برسیم.
به نظر من از ویژگی های مثبت خط خطی طرح روی جلدش است.اتفاقا این طرح جلد ،خط خطی را خیلی خاص می کند و بعضا می بینم که این طرح جلد ها در شبکه های اجتماعی بارها می چرخد و باز نشر می شود.این موفقیت چه طور حاصل می شود؟
ما جلساتی داریم که به صورت ماهیانه تشکیل می شود جلساتی مثل جلسه سیاست گذاری ، جلسه هیئت تحریریه ، جلسه بازرگانی ، جلسه ایده یابی برای کاریکاتور و جلسه سرویس های مختلف اما یکی از مهم ترین جلسات ما که با حضور دبیران سرویس ، اعضای شورای سیاست گذاری ، کاریکاتوریست ها و طنزپردازان خلاق خط خطی تشکیل می شود جلسه جلد است.در این جلسه که هر بار ده تا دوازده نفر حضور دارند آقای حیدری ؛ دبیر سرویس طرح و کارتون تمام خبرهایی را که می تواند برای روی جلد کار بشود را جمع آوری و در جلسه می خواند بعد از آن ایده ها یکی یکی مطرح می شود در بسیاری از مواقع ایده توسط همه دوستان پخته تر و بامزه تر می شود نهایتا با توجه به اولویت های خط خطی و خطوط قرمز یکی از ایده ها انتخاب شده و برای اجرا به یکی از کارتونیست های اصلی و زبده خط خطی سپرده می شود که به نظرمان آن سوژه خاص را بهتر می تواند اجرا کند.
بنابراین طرح جلدها محصول یک کار و فکر جمعی است . هیچ جلسه ای در خط خطی به اندازه جلسه جلد طولانی نیست و تا به یک ایده جذاب نرسیم جلسه را تعطیل نمی کنیم گاهی اوقات هم که به نتیجه دلخواه مان نمی رسیم جلسه بعدی را هم در فرصتی دیگر تشکیل می دهیم.
این طور که به یاد می آورم آن اوایل خط خطی از مسایل سیاسی فاصله می گرفت و کم کم به این موضوعات نزدیک شد.آیا به جایی رسیده اید که بتوانید خط قرمزها را دور بزنید؟
.طبیعتا کسی که روزنامه یا مجله ای منتشر می کند و طبق قوانین کشور امتیاز می گیرد به قوانین آن کشور و خطوط قرمزش متعهد است.خود من معتقدم که خط قرمز باید وجود داشته باشد چرا که یک کشور قانون مدار نمی تواند ولنگار باشد چون باعث اغتشاش در جامعه می شود.
بحثی که من دارم این است که کاش بعد از این همه سال خط قرمزها ی ما مشخص می شد یعنی ارشاد آیین نامه ای به مطبوعات می داد و می گفت این حوزه ها خطوط قرمز است و آنها را رعایت کنید.من قول می دهم که اگر این کار را می کردند آن وقت هیچ مشکلی در مطبوعات پیش نمی آمد چون مدیران مجله و مطبوعات و سردبیرها از آنجا که متعهد به قانون هستند و نمی خواهند مجله شان توقیف شود آن آیین نامه را همیشه کنار دست شان می گذاشتند و بر اساس آن آیین نامه خطوط قرمز را رعایت می کردند.
مشکلی که اکنون وجود دارد این است که خط قرمز سلیقه ای شده یعنی ممکن است برای من به عنوان سردبیر خط خطی چیزی خط قرمز باشد که برای سردبیر مجله مشابه خط قرمز نیست.برای همین بارها اتفاق افتاده است که طنز نویسی کاری را به خط خطی داده که چاپ نشده اما در روزنامه یا مجله دیگری چاپ شده است و بر عکس.
این به خاطر این است که خط قرمز یک اصل قانونی مشخص نیست و بستگی به سلیقه مدیران مطبوعات و ناظرین بر مطبوعات دارد طوری که ممکن است یک چیز معمولی باعث توقیف مجله شود در صورتی که یک مطلب خیلی توهین آمیز منجر به توقیف نشود.این برخوردهای سلیقه ای طبیعتا وضعیت خیلی بد و نا امنی در مطبوعات به وجود آورده است.
من در این مدت یک سری خطوط قرمز برای خودمان در خط خطی تعیین کردم و سعی می کنم این خطوط قرمز را هم به همکاران طنزپرداز و کاریکاتوریست متذکر شوم و هم خودم در مجله رعایت کنم.به نظر می آید که آن خطوط قرمز ، خطوط قرمز درستی هم بوده اند که خط خطی با وجود داشتن مطالب سیاسی چهار سال دوام آورده است اما باز هم مطمئن نیستم!
انشالله که درست است!اگر اشتباه نکنم چند بار دیده ام آقای ظریف کاریکاتور چهره اش را که در خط خطی منتشر شده در صفحه شخصی خودش در اینترنت باز نشر کرده است حالا سوالم این است که خط خطی هم مثل گل آقا ارتباط خوبی با سیاست مداران و دولت مردان دارد یا این باز خورد محدود به همین یک مورد بوده است؟
راستش همین یک نمونه بود ضمن اینکه مرحوم صابری ارتباط خیلی دوستانه و وسیعی با مجموعه دولتمردان داشت و حتی خود شما در جریان هستید که مرحوم دکتر حبیبی همیشه به دفتر مجله گل آقا رفت و آمد داشت و با عنوان “بنده خدا” مطلب می نوشت.
شاید بعضی از همکاران ما ارتباطی داشته باشند اما وضع خط خطی به آن شکلی که گل آقا با دولت ارتباط داشت نیست.
حالا می خواهم در مورد کاریکاتور چهره صحبت کنیم و اینکه چه می شود که مثلا آقای ظریف کاریکاتور چهره اش را خودش منتشر می کند اما گاهی کشیدن یک کاریکاتور چهره جنجال بر انگیز می شود.به نظر شما که خودتان هم کاریکاتوریست هستید کاریکاتور چهره چه ویژگی باید داشته باشد که باعث دلخوری کسی نشود و حتی او را به این کاریکاتور علاقه مند کند؟
ببینید این دقیقا به ظرفیت فرد مقابل بر می گردد و این را فقط منوط نمی کنم به دولتمردان و حاکمیت.کلا اگر شما بخواهید میانگین بگیرید ظرفیت جامعه ما و مردم عادی در قبال طنز پایین است یعنی بلافاصله که با یک موضوع طنز روبه رو می شوند خیال می کنند که به آنها توهین شده است.برای همین است که وقتی طنز تلویزیونی پخش می شود اگر کاراکتر آن، شغلی داشته باشد آن صنف شروع به اعتراض می کنند.
کاریکاتور چهره هم به ظرفیت افراد بر می گردد مثلا مرحوم حبیبی ظرفیت بالایی در مورد کاریکاتور داشتند یا آقایان ظریف ، مطهری ، جهانگیری نیز همین خصلت را دارند. درصورتی که خیلی از افراد چنین نگاهی ندارند و شما می بینید که خیلی راحت از کاریکاتوریست شکایت می کنند و کار به جاهای باریک می رسد.
در کل به نظر من این کاملا بستگی به آن دارد که ظرفیت جامعه نسبت به طنز و کاریکاتور بالاتر برود و ایراد دیگر از خود ماست چرا که ما هم تلاشی به آن شکل نمی کنیم که جامعه ما بیشتر با طنز و کاریکاتور دم خور شود.یعنی اگر فعالیتی هم بوده مقطعی بوده است مثلا شما ببینید که ترکیه ۳۰ تا مجله طنز دارد در نتیجه این جامعه خیلی با جامعه ایران تفاوت دارد که ۲-۳ تا نشریه طنز دارد که تازه بعضی از آنها اصلا تیراژ ندارند طبیعتا مردم آنچنان در معرض طنز نیستند مگر اینکه شما طنز را همان جوک های سخیف پیامکی تلقی کنید ، آن وقت می توان گفت که مردم ما در معرض طنز هستند و خودشان هم خیلی حرف های بانمک و خنده داری می زنند اما اگر طنز عمیق تر تلقی شود و حرفی برای گفتن داشته باشد آن وقت می بینید جامعه ایران چقدر در زمینه طنز فقیر و بی ظرفیت است.
نکته دیگری که مورد نظر من بود این است که کاریکاتور چهره ظرافت خاصی باید داشته باشد که در کار برخی از کاریکاتوریست ها این ظرافت وجود ندارد و در نتیجه آن کاریکاتور باعث موضع گیری شخصی می شود که کاریکاتورش را کشیده اند مثلا اگر اشتباه نکنم گل آقا می گفت بعضی ها “کریه کاتور” می کشند تا کاریکاتور.شما هم در این زمینه با من موافقید؟
حتما همین طور است اتفاقا این مورد مهمی است که شما اشاره کردید اول اینکه کاریکاتوریست چهره باید طراحی اش خیلی قوی باشد.بعضی ها این قدرت طراحی را ندارند و به قول شما آن کاریکاتور تبدیل به کریه کاتور می شود.
طبیعتا وقتی کسی مثل حسین صافی کاریکاتور چهره می کشد خیلی فرق می کند با کسی که تازه مداد دستش گرفته و می خواهد کاریکاتور بکشد.متاسفانه یکی از مهم ترین مسایل هم این است که در کشور ما تکنیک و طراحی مغفول مانده است یعنی یک سری آمدند و خیلی راحت کاریکاتور های ضعیفی را با استفاده از شبکه های اجتماعی و ارتباطات شان در رسانه ها منتشر کرده اند و به خاطر عدم آشنایی مدیران مطبوعات وارد این عرصه شدند.
با این اوصاف اولا باید توجه داشت که تکنیک و طراحی در کاریکاتور خصوصا کاریکاتور چهره اهمیت زیادی دارد.
دوم اینکه یک سری از کاریکاتوریست های چهره هستند که برای ترسیم کاریکاتور چهره دنبال این نیستند که چهره را خنده دار بکشند و بیشتر قصد این را دارند که شخصیت افراد را در چهره شان نشان بدهند مثلا شما آثار دیوید لواین را ببینید قبل از اینکه کاریکاتور چهره کسی را بکشد درباره شخصیت ، آثار و نتایج عملکرد او در جامعه بررسی و پژوهش می کند و سپس قلم به دست می گیرد . ولیکن اکنون طراحی های ضعیف با استفاده از امکانات فوتوشاپ و بالا و پایین کردن و کشش عضلات صورت منجر به کاریکاتوری می شود که بیشتر از آنکه کاریکاتور باشد به قول شما کریه کاتور است در این وضعیت طبیعی است که همچین کاریکاتورهایی موضع بر انگیز نیز باشند.
ارتباط تان با مخاطبان نشریه چگونه است ؟آیا تا به حال کسی بوده که از میان مخاطبان نشریه با آن ارتباط گرفته باشد و بعدها به عنوان نویسنده یا کاریکاتوریست جزء تیم خط خطی شود؟
خیلی جالب است برایتان بگویم که چند وقت پیش در حال مرور یکی از شماره های قدیمی خط خطی بودم و با اسمی در بخش مخاطبان روبه رو شدم که الان یکی از طنز پردازان حرفه ای خط خطی است طوری که خود من هم فرآموش کرده بودم این طنزنویس از طریق بخش مخاطبان به نشریه راه پیدا کرده است.
باید بگویم که مخاطب برای ما خیلی ارزشمند است و اینقدر منطقی هستیم که بفهمیم حیات و ممات ما وابسته به مخاطب است ضمن اینکه مخاطب ما همان طور که عرض کردم مخاطب پیچیده و فرهیخته ای است و بنابراین نظراتش هم نظرات غیراصولی و سطحی و غیر تخصصی نیست و می تواند به ما کمک کند برای همین ما با همه توان اندک از مخاطب بازخورد می گیریم و هر کدام از بچه های اصلی شورای سیاست گذاری یک قسمتی از سامانه ارتباط با مخاطب را در دست دارد .در نهایت نیز ما تمام این نظرات را در جلسات مطرح می کنیم چون این پیشنهادات و انتقادات برای ما اهمیت زیادی دارد و در کار ما خیلی تاثیرگذار است یعنی اولین موضوعی که ما در جلسه سیاست گذاری مطرح می کنیم گزارشی است که از فیدبک های ارتباط با مخاطب گرفته ایم و روی آن کار می کنیم.علت این که خط خطی در این سال ها تغییرات زیادی کرد تا به اینجا برسد دقیقا همین نگاه مخاطبان است و ما سعی کردیم با تغییرات مداوم نظر مخاطب را جلب کنیم.
به نظر من هم خط خطی از شماره اول تا به حال به مرور زمان پیشرفت خوبی کرد.به نظر شما این پیشرفت مدیون چیست؟
به نظر من این پیشرفت برای این بود که مدیران مجله خط خطی خودشان را از انتقاد مصون نمی دانند یعنی ما قبول داریم که «همه چیزدان» نیستیم.این امتیاز باعث شده که انتقاد پذیر باشیم و مجله را متناسب با سلیقه مخاطب تغییر دهیم.
در زمینه آموزش این قبیل طنزنویسان تازه کار اقدامی هم کردید؟
ما مدتی تلاش داشتیم تا کلاس های آکادمیک طنز برگزار کنیم اما بعد به این نتیجه رسیدیم که برگزاری این کلاس ها نیاز به کار علمی تری دارد و ما وقتش را نداشتیم به این معنا که اولویت اول ما انتشار مجله بود ولی هم ما و هم مخاطب احساس نیاز می کنیم که این دوره های آموزشی را علمی تر توسط خط خطی برگزار کنیم البته بعضی از دبیر سرویس ها به صورت مستقل کلاس طنزنویسی دارند به اضافه این که هر کدام ازدبیر سرویس ها حتی دبیر سرویس کارتون با ارتباطی که با طنزپردازان تازه کار دارند سعی می کنند آنها را آموزش نیز بدهند .این ارتباط باعث شده که آثار بچه های تازه وارد در خط خطی بعد از مدتی خیلی بهتر شده است.
آیا خط خطی به اندازه که مخاطب عام داشته توانسته نظر مخاطبان خاص را نیز تامین کند؟
راستش هر حرفی در این زمینه بزنم علمی نیست چون ما با وجود ارتباطی که با مخاطب داریم چون نمی دانیم مخاطبان ما چه میزان سواد و مطالعه دارند طبیعتا نمی توانم به یقین بگویم مخاطب ما مخاطب خاص است یا مخاطب عام.
منظورم بیشتر بازخوردی است که از افراد خاص ببینید،آیا همچین بازخوردی دیده اید؟
بازخوردی که من در پیامک ها می بینم نشان می دهد که نگاه مخاطب ما خیلی تخصصی و حرفه ای تیزبینانه است.
من معتقدم مخاطب طنز مخاطب پیچیده ای است چون به عینه در مخاطبین خط خطی دیده ام و لمس کرده ام که ادبیات را می شناسند و حتی در مورد تصویر، قواعد را می دانند.پس اگر انتقادی می کند انتقاد حرفه ای و غالب آن صحیح است.برای همین احساس می کنم مخاطب مجله طنز آنچنان که ممکن است فکر بکنیم مخاطب عام نیست و مخاطب ویژه ای است اما با این حال نمی توانم به ضرس قاطع بگویم که مخاطب ما مخاطب خاصی است و از این سطح سواد یا تحصیلات برخوردار است.
سوال آخرم این است که به عنوان سردبیر یک مجله طنز چه ویژگی هایی برای طنز مطبوعاتی خوب قایل هستید؟
اولین معیار من برای طنز و کاریکاتور خوب این است که از تکنیک های آن هنر چه در کاریکاتور و چه در طنز برخوردار باشد و این ویژگی برای من خیلی اهمیت دارد اما نمی گویم قطعا و حتما همه اش در خط خطی رعایت شده است..طبیعتا ما هم یک سری مضیقه ها در کارمان داریم که باعث می شود بعضی از اوقات مواردی از زیر دستمان در برود و چاپ شود اما من معتقدم که مثلا وقتی کسی شعر می گوید باید قواعد شعر را بداند ، وقتی کسی طنز می نویسد باید قواعد نوشتن را بداند و وقتی کسی کاریکاتور می کشد باید اصول طراحی را بداند و از آن استفاده کند.
دومین نکته این است که مطلب طنز باید خنده دار و شوک آور باشد.
سومین مورد که خیلی مهم است و من چه در کاریکاتور و چه در طنز بر آن تاکید دارم خلاصه گویی است چون به نظر من خیلی مهم است که نویسنده حرفش را خلاصه و کوتاه بزند و معتقدم این موجز گفتن در کاریکاتور هم وجود دارد یعنی در کاریکاتور باید کم تر فضاسازی و پردازش شود چون مخاطب گم راه می شود یعنی فکرش جای دیگری می رود و به جای اینکه کاریکاتوریست او را هدایت کند که عنصر برتر را بشناسد او را گیج می کند.پس بهتر است درکاریکاتور نیز خلاصه گویی کرد تا مخاطب عنصر برتر را در نگاه اول بگیرد و با طنز آن ارتباط برقرار کند و مورد آخر که برای من خیلی مهم است این است که معتقدم طنز متعهد به جامعه است و باید تعهدش را نسبت به جامعه ادا کندو حاوی پیام و مضمون باشد.
منبع : ماهنامه پنجاه و سوم انشا و نویسندگی (ویژه طنز)